۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

1-نقد کتابخانه ملی ایران







1-معرفی پروژه :

" تدارك برگزاري مسابقه کتابخانه ملي پهلوي از سال 1352 با مطالعات و بررسي‌هاي مقدماتی آغاز شد. گروه‌هاي اعزامي كتابخانه از 125 كتابخانه‌ي مهم دنيا بازديد كردند و تبادل نظرهاي لازم با سازمان جهاني يونسكو و فدراسيون بين المللي انجمن هاي كتابداران و بيش از يكصد انجمن و سازمان كتابداري كشورهاي مختلف جهان صورت گرفت. سال 1354 برنامه ريزي 3 هزار صفحه‌اي كتابخانه ملي پهلوي توسط گروه يكصد نفري از كارشناسان برجسته‌ي ايراني و بين المللي تهيه شد و در سال 1355 تدارك برگزاري مسابقه بين المللي براي آن كتابخانه آغاز شد و به سرپرستي كتابخانه پهلوي و اتحاديه بين المللي آرشيتكت‌ها، هيات داوران بين المللي انتخاب شدند و خبر مسابقه در مقياس جهاني اعلام شد. در سال 1356 با نام نويسي 3 هزار و 56 معمار از 87 كشور، كار مسابقه ادامه يافت و تا اول بهمن ماه 1356 تعداد 618 طرح از معماراني كه نام نويسي كرده بودند به دفتركتابخانه پهلوي تحويل داده شد. سپس هيات بين المللي داوري مسابقه كه مركب از 9 معمار (نادر اردلان از ايران،چارلزكوره از هند، فوميهيكوماكي از ژاپن، ايومينگ پي ازچين، جيانكارلو دكارلو از ايتاليا، تدوردانت از انگلستان، پدرو راميدز از مكزيك و …) و 5 كارشناس كتابداري بودند، از تاريخ يكم تا يازدهم سال 1356 به بررسي پروژه‌ها پرداختند و طي چند مرحله داوري، طرح برتر مسابقه مشخص شد." برنده اول مسابقه،‌گروه معماري و مهندسي فن گركان، مارك و شركا از جمهوري فدرال آلمان بودند كه مبلغ 50 هزاردلاري جايزه اول را دريافت كردند. طرح آنها از يك «ساختمان بسيار متراكم به فرم “U” كه به طرف جنوب باز مي‌شد، تشكيل شده بود و با ادامه فيزيكي ميدان ملت به داخل زمين، كتابخانه حالتي دعوت كننده به خود مي‌گرفت و مراجعه كننده را وارد محدوده كتابخانه مي‌كرد. فضاهاي مطالعه به طور پله‌اي در دو ضلع “U” و در دو طرف ميدان مركزي با استفاده از فرم خرپايي سقف، نور مي‌گرفتند. همچنين مطالعات وسيعي پيرامون هماهنگي طرح با وضعيت آب و هواي ايران انجام شده بود." مهمترين نقدي كه در همان زمان بر اين مسابقه و طرح برگزيده وارد شد، اين بود كه در برنامه‌ي طرح به مسايل فني و عملكردي بسيار اهميت داده شده است و حتي جيانكارلو دكارلو (يكي از داوران مسابقه) در همان زمان به "خطرهاي ناشي از عمده شدن نظريات تخصصي مربوط به عملكرد بنا و سنگين شدن وزن كميته فني در داوري اشاره كرده بود." پس از انقلا ب1357 ايران، تا مدت‌ها اين طرح به فراموشي سپرده شد تا بالاخره در سال 1373 سازمان مجري ساختمان ها و تاسيسات دولتي و عمومي وزارت مسكن و شهرسازي، طرح كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران را مجدداً به مسابقه‌ محدود و داخلي گذاشت و از پنج مشاور مورد نظر خود دعوت كرد تا در اين مسابقه شركت كنند. هيات داوران متشكل از"محمد بهشتي، مهدي چمران، باقر آيت اله زاده شيرازي، سراج الدين كازروني، محمد حسن مومني، هادي نديمي و سيدرضا هاشمي» از تاريخ 21 دي 1373 كار خود را آغاز كردند و سرانجام پس از يك زمان طولاني در تاريخ 7 مرداد 1374 برنده اول مسابقه را اعلام كرده و در مورد رتبه‌بندي چهار طرح ديگر نظري اعلام نكردند. طرح منتخب هيات داوران، طرح مهندسان مشاور پيرراز به سرپرستي روانشاد يوسف شريعت زاده بود، كه موضوع اصلي نقد اين مقاله هم مي‌باشد.

شركت مهندسان مشاور پيرراز در معرفي پروژه كتابخانه ملي نوشته است: "در طرح ساختمان كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران مهمترين ضابطه آن است كه طرح، مناسب كتابخانه ملي با تمامي عملكردهاي متنوع و پيچيده و تغيير يابنده ی آن باشد… و اقتصادي بودن طرح، هم در مرحله ساخت و هم در مرحله بهره‌برداري، انساني و جذاب بودن محيط و آرامش بخشي آن در بنايي بسيار بزرگ، رفاقت با محيط و استفاده از عوامل محيطي براي حصول به عملكرد مطلوب مورد نظر است. در طرح كتابخانه ملي تمهيد اصلي برخورد ارگانيك با بنا و طبقات آن بود. هر طبقه از طبقه فوقاني در جستجوي نور مناسب براي خود و راه‌ دادن به طبقات ديگر براي نورگيري شكل گرفت. به اين ترتيب شكل خارجي بنا به شكل زيگوراتي نه چندان منظم در آمده كه هم سابقه درمعماري پيشينيان ما دارد و هم با شيب نامتوازن و غيرقرينه‌ي تپه‌هاي اطراف زمين هماهنگ است. در داخل هم ارتفاع سقف در طبقات، ضمن راه دادن نور و تامين نور مناسب و يكنواخت براي ميزهاي كارو مطالعه، سايه روشن هاي متنوع و بديع بر روي سقف‌ها و ستون‌ها و ديوارها پديد مي‌آورد كه به فضاها حالتي روحاني مي‌بخشد. سازه پروژه هم داراي ويژگي‌هاي خاصي است. مشاور طرح در مورد سازه پروژه گفته است:"كتابخانه ملي از لحاظ سازه، مشابه ساختمان‌هاي صنعتي است و بار زنده‌ي فضاها از 600 تا 1500 كيلوگرم بر متر مربع (4 تا 10 برابر ساختمان هاي عادي اداري) نوسان دارد. اين بار ثابت نيست و بايد امكان جابه‌جا شدن و تمركز آن در نقاط مختلف بنا فراهم آيد. زلزله خيزي منطقه و نزديكي زمين به گسل هم بر پيچيدگي و حساسيت امر مي‌افزايد. محاسبات نشان مي‌دهد كه از نظر اقتصادي، مناسب‌ترين دهانه براي چنين باري، دهانه‌هاي بين 6 تا 8 متري و از جنبه‌ي نيازهاي خاص كتابخانه، دهانه‌هاي 10/8 متري نزديك‌ترين دهانه به دامنه ذكر شده است. از اين رو، براي تامين انعطاف در سطح كل بنا، انگاره‌ي منظمي از ستون‌هايي با دهانه‌ي 10/8 متري مناسب تشخيص داده شد. ... ضرباهنگ منظم ستون ها در معماري غرب سابقه ندارد، اما داراي سابقه‌هاي بسياري در معماري اين سرزمين است (از تالار صد ستون گرفته تا مسجد جامع اصفهان)… سرستون‌هاي قارچي عريض، هم پاسخگوي مساله‌ي بار هستند و هم در ارتفاع خود امكان عبور كانال‌هاي هوا و كابل و كتاب‌برها را مي‌دهند. همچنين دهانه‌ها كه به سبب سرستون‌هاي قارچي به صورت طاقي در مي‌آيند،منظر آشنا و مانوس اين سرزمين را به وجود مي‌آورند. اما يكي ديگر از مسايل مهم در اين پروژه، شكوفايي عنصر مديريت در روند اجراي آن است كه به نظر مي‌رسد دو عامل در موفقيت اجراي اين پروژه دست داشته است. عامل اول عدم استفاده از روش متعارف قيمت‌گذاري، مبتني بر فهرست بهاي پايه است. روش قيمت گذاري مبتني بر فهرست بهاي پايه، با تعديل‌ها و زمان‌هاي پرداخت غيرقابل پيش‌بيني، عملاً باعث حذف «عامل زمان» از جدول عوامل مديريت پروژه شده و كار پيمانكاري را به عملياتي گسيخته، كه افق زماني تصميم‌گيري آنها بيش از چند ماه نيست، تبديل كرده است. نه پيمانكار مدعي مشاور است، نه مشاور مدعي كارفرما و نه كارفرما مدعي سازمان مديريت و برنامه ريزي. در پروژه كتابخانه ملي با تعيين قيمت مقطوع، حذف تعديل، زمان بندي لازم الاجراء، تعهد پرداخت‌هاي به موقع و پرداخت بهره‌ي تاخير،‌ پاداش تسريع و جريمه‌ي تاخير، همه‌ي شرايط براي فعال شدن عنصر مديريت فراهم شد و اثرات خود را به سرعت نشان داد. فهرست بهاي پايه و تعديل بر ضد اين منطق عمل مي‌كند. برعكس شرايط كار با قيمت‌هاي پايه و تعديل كه پيمانكار تا حد ممكن از سرمايه‌گذاري پرهيز مي‌كند و مي‌كوشد كه تا مي‌تواند كار را ارزان تمام كند، در روش قيمت مقطوع، پيمانكار كه خود را صاحب يك فعاليت اقتصادي و سود و زيان آن را مي‌داند، تورم و ارزش پول را محاسبه كرده و تا آنجا كه ممكن است، با سرمايه گذاري بيشتر، از زمان به نفع خود استفاده مي‌كند. روش تعديل، پيمانكاران را از بازيگري در فعاليت اقتصادي به نوعي حقوق بگير بي‌انگيزه و منفعل تبديل مي‌كند. با وجود استفاده از قيمت مقطوع، كه مجوزهاي آن از شوراي عالي فني سازمان مديريت و برنامه‌ريزي گرفته شد، نتيجه‌ي مناقصه براي دولت هم به صرفه بود، زيرا رقم پيشنهادي شركت برنده تنها 3 درصد از قيمت‌هاي پايه و تعديل‌هاي متعلقه به آن، بالاتر بود.
عامل دوم حمايت بي‌دريغ شخص رئيس جمهور- به دليل علاقه قلبي ايشان-از كتابخانه ملي است. (در زمان شروع اجراي كتابخانه هم ، ايشان رئيس كتابخانه ملي ايران بودند.)اين مساله باعث شد تا بلافاصله پس از اعلام نتايج توسط داوران، به فاصله كمتر از هفت ماه (اسفند1374) قرارداد اجراي سازه با شركت آرمه دشت بسته شد و همچنين ساير مسايل و مشكلات مالي موجود در پروژه‌هاي عمراني كشور با اين حمايت رفع شد و ما اكنون شاهد افتتاح آن هستیم. اولين نكته‌‌اي كه در نقد اين طرح به آن اشاره شده، اين است كه طرح مشاور پيرراز از چند جهت مشابه طرح مشاور فن گركان، مارك و همكاران است. مسايلي مانند گسترده شدن در سطح افق، پله‌اي شدن سطوح جانبي و نورگيري از فاصله‌ي به وجود آمده، عدم نمادپردازي، در هر دو طرح به چشم مي‌خورد. نكته‌ي دوم اينكه هيات محترم داوران مسابقه دوم هم مانند مسابقه اول به جنبه‌هاي فني و عملكردي و سهولت اجرا بيش از حد تاكيد نموده‌اند. كامران افشار نادري در نقد اين مساله نوشته است: "ابنيه فرهنگي دقيقاً به دليل فرهنگي بودن عملكرد خود كه با مراودات گسترده اجتماعي ملازم است، در مقايسه با بسياري از ابنيه‌ي عمومي ديگر حساسيت بيشتري را مي‌طلبند. شايد به همين دليل، يعني فرهنگي و ملي بودن است كه در طراحي چنين ابنيه‌اي پاسخگويي به نيازهاي رواني و اجتماعي مردم بر ملاحظات گاه به افراط تخصصي كارفرما، اولويت مي‌يابند. در اين ابنيه فرهنگي، دستيابي به معماري با ارزش از نظر هنري، نه فقط به دليل تاثير مثبت آن در جامعه و فرهنگ خودي، كه به دليل اهميت مطرح شدن در جامعه جهاني نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد و شايد به همين دليل است كه در بسياري موارد انتخاب پروژه با جسارت بيشتري صورت مي‌گيرد. به عنوان نمونه مي‌‌توان به برگزيده شدن طرح جسورانه ريچارد راجرز و رنزوپيانو در مسابقه مركز فرهنگي ژرژپمپيدو در پاريس، طرح پيترآيزنمن براي مركزوكسنر در اوهايو و طرح فرشيد موسوي و آلخاندرو زائرپولو براي پايانه دريايي يوكوهاما اشاره كرد. نكته‌ي ديگر اين كه در طرح‌هاي ارايه شده به مسابقه دوم، بعضي از طرح‌ها داراي ويژگي‌هاي هنري و زيبايي شناختي معماري علاوه بر مسايل عملكردي و فني بوده‌اند. به عنوان نمونه بهرام شيردل در گفت و گويي كه در زمان اعلام نتايج مسابقه با او انجام شده، گفته است كه "طرح هادي ميرميران (مشاور نقش جهان-پارس) تنها طرح شركت كننده در اين مسابقه بود كه قابليت مطرح شدن در يك مسابقه‌ي بين المللي را دارد. مساله ديگري كه از زمان برگزيده شدن طرح مشاور پيرراز همواره مطرح شده است، عدم يادمان گرايي آن طرح است. مشاور پيرراز در دفاع از اين نقد گفته است:"بناهاي شكوهمند ولي كم ارتفاع و فشرده و گسترده در معماري پيشين ما به حد وفور يافت مي‌شود. حتي در برخي از اين بناها، شكوهمندي در نماي بيروني محسوس نيست." اما به نظر مي‌رسد كه مشاور محترم به اين نكته توجه نكرده است كه بناهاي شكوهمند موجود در معماري ايران به دليل قرارگيري در بافت‌هاي شهري و اهميت انطباق و هماهنگي آن بنا با محيط پيرامون، هم رنگ بافت شده‌اند، اما در مكان‌هايي كه اين امكان وجود داشته است به نمادپردازي پرداخته و بناهايي نمادين به وجود آورده است. از سوي ديگر يكي از ويژگي‌هاي طرح‌هايي مانند كتابخانه ملي، نشانه شدن آنها است. به عنوان نمونه مي‌توان به طرح برگزيده كتابخانه ملي پاريس، اثر دومينك پرو اشاره كرد كه هم اكنون به يكي از نمادهاي جنوب شهر پاريس تبديل شده است. بهرام شيردل هم در نقد اين مساله گفته است: "تهران واقعاً فاقد يك نشانه‌ي شهري است و من خيلي خسته شده‌ام از اينكه نشانه شهري تهران فقط بناي ميدان آزادي باشد و احتمالاً ديگران هم از اين موضوع خسته‌شده‌اند. اصولاً طرح‌هاي بزرگي مانند فرهنگستان يا كتابخانه ملي نه تنها مي‌توانند به نشانه‌ شهري بدل شوند،‌بلكه مي‌توانند حتي از يك نظر، بيشتر از طرح‌هاي شهرسازي تحول ايجاد كنند.چون موفقيت طرح‌هاي شهرسازي هم تا حد زيادي منوط به آن است كه برخي از قسمت‌هاي آن چگونه به معماري تبديل شوند. اما اكنون كه اجراي اين بنا به پايان رسيده و ساختمان دردل تپه‌هاي عباس آباد مدفون شده است و از هيچ يك از بزرگراه‌هاي اصلي تهران هم به طور كامل ديده نمي‌شود، مي‌‌توان به منتقدان اين بنا حق داد كه شايد اگر اندكي هم به مساله‌ي نمادپردازي و يادمان گونه بودن طرح توجه مي‌شد، اين پروژه دچار اين عدم خوانايي در شهر نمي‌شد و تاثير حداقلي در سيماي شهر تهران مي‌گذاشت. اگر چه طرح مشاور پيرراز به نمادپردازي نپرداخته است اما به ويژگي ديگري دست يافته ، كه در جاي خود حايز اهميت است؛از جمله می توان به اهميت دادن به انسان و تناسبات انساني در كليه فضاهاي كتابخانه اشاره کرد. تقريباً همه فضاهاي كتابخانه- از پيش فضاي ورودي تا حياط‌هاي مركزي و راهروها و سالن ها- با توجه به تناسبات انساني طراحي شده‌اند و درهيچ فضايي عظمت بنا، انسان راتحقير نمي‌كند. از آنجا كه توجه به انسان در معماري معاصر، به خصوص دردوره‌ي پست مدرن مورد توجه قرار گرفت، مي‌توان گفت كه طرح مشاور پيرراز همسو با جريانات پست مدرنيستي حاكم بر معماري، به گسترش در سطح افق توجه كرده است. علاوه بر اين مساله، عدم استفاده‌ي بيش از حد از پنجره و استفاده از مصالح آجري و سنگي در نماهاي خارجي بر ويژگي‌هاي پست مدرنيستي بنا افزوده است همچنين از ديگر اشارات پست مدرن اين بنا مي‌توان به استفاده از فرم زيگوراتي، استفاده از ريتم و تكرار در ستون‌ها و استفاده از سرستون هایی که یاد آور طاق های با قوس جناغی است، توجه نمود. از سوي ديگر استفاده از حياط‌هاي مركزي متعدد، احساس حركت در بافت‌هاي سنتي شهرهاي ايراني را تداعي مي‌كند، كه البته به علت يكنواختي و ناخوانا بودن اين فضاها و عدم تمايز آنها از هم، امكان سردرگمي مراجعه كنندگان هم وجود دارد. و نكته‌ دیگر اين كه استفاده‌ بيش از حد از سطوح بتني نمايان و سطوح سفيدرنگ در طراحي داخلي كتابخانه، فضايي سرد و يكنواخت و بدون تنوع رنگي را به وجود آورده است كه يادآور فضاهاي مدرنيستي است و انتظاري را كه از كتابخانه و گرمي و متنوع بودن فضاهاي داخلي آن داريم، برآورده نمي‌سازد. در مجموع مي‌توان گفت كه در ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران جنبه‌هاي مثبت و منفي در كنار هم قرار دارند اما مساله مهم اين است كه در اين كشور، يك مسابقه برگزار شده كه با طراح برنده‌ مسابقه قرارداد بسته‌اند و تا آخرين مرحله‌ي اجرا، آن مشاور بر كارش نظارت داشته است و اين حداقل در اوضاي نابسامان مسابقات و داروي‌ها و عدم تعهد كارفرما غنيمت است.
این نقد توسط استاد گرامی دکتر ایمان رئیسی انجام شده است که آنرا در سال 1384 برای ماهنامه بین المللی ساخت و ساز نوشته اند و در شماره ی 31 آن ماهنامه منتشر شده است.همچنین این نقد در روزنامه شرق هم منتشر شده است.

۲ نظر:

  1. سام عزیز، این نقد کتابخانه ملی نوشته ی من است. آنرا در سال 1384 برای ماهنامه بین المللی ساخت و ساز نوشته ام که در شماره ی 31 آن ماهنامه منتشر شد. ضمنا این نقد در روزنامه ی شرق هم منتشر شده است. آدرس زیر را هم ببین:
    http://onsa.persianblog.ir/post/3

    پاسخحذف
  2. خوب شد که بهم گفتید این نقد شماست چون اسمی از منتقد این اثر برده نشده بود و من هم به نقل از http://iran-eng.com/showthread.php?t=11617
    این نقد را معرفی کرده بودم.
    حالا با افتخار نام شما را به عنوان منتقد در زیر نقد اضافه کردم.
    مرسی

    پاسخحذف